۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

شعری در وصف ایرانی ها

"قیامت نامه!"


روز قیامت شد و صاحبِ صور

اومد به میدون و دمید تو شیپور


مُرده ها از تو قبراشون پا شدن

منتظر محشر کبرا شدن


صف کشیدن، وقت حساب کتاب شد

 وقت مکافات و سؤال جواب شد


برزیلی، پانامایی، تونسی

امریکایی، فرانسوی، قبرسی


هر کدوم از یه قوم و ملیّتی

وایساده بودن با چه کیفیّتی!


ایرونیا هم تهِ صف وایسادن

از اون عقب هی صفُ هُل میدادن!


یهو خدا از اون بالا صدا کرد

ایرونیا رو از تو صف جدا کرد


سپرد اونا رو دستِ یه فرشته

گفت اینا رو ببر، جاشون بهشته


خارجیا که صحنه رو می دیدن

مثل فنر بالا پایین پریدن


شاکی شدن، حوصله شون سر اومد

صدای اعتراضشون در اومد


گفتن خدا مُزد اطاعت چی شد؟! 

حساب کتابِ این جماعت چی شد؟!


از تو بعیده پارتی بازی کنی

فقط یه عده ای رو راضی کنی!


اینجوری که رفتن و صف خالی شد

معلومه پرونده ها ماسمالی شد..!


خدا که دید یه ذره اوضا پَسه

به مُرده های معترض گفت بسه


این ایرونیا که توی صف بودن

تموم عمرشون توی کف بودن!


یه سر سوزن دل خوش نداشتن

تو دلاشون بذر امید نکاشتن


تموم عمرشون مُعطّل بودن

تو هر چیزی از آخر اول بودن!


هر چی برای تفریح عُموم بود

برای این بیچاره ها حروم بود!


شادیاشونو قدغن می کردن

جوونا رو سوار وَن می کردن!


درسته که قانوناشون صوری بود

ولی بهشت رفتنشون زوری بود!


یکی نشسته بود و غُرغر میکرد

تموم فیلماشونو سانسور می کرد!


تقویمشون همش عزاداری بود

جمعه تا جمعه گریه و زاری بود


لذت زندگی رو کشک میدیدن

ثوابُ تنها توی اشک میدیدن


نه دیسکویی، نه کافه ای،  نه باری

نه ساحل مُختلطی،  نه یاری!


نفهمیدن مزه کنسرت چیه

اون که وسط وایساده با چوب کیه!


خودروی ملّیشون یه جور گاری بود!

مسبّبِ مرگ و عزاداری بود


با اینکه روی دریای نفت بودن

اما تو یه وضع هَشَل هفت بودن!


گرفتار فرار مغزا شدن

نخبه هاشون وِل توی دنیا شدن!


مثل شماها حالِ خوب نکردن

تو شهراشون بزن بکوب نکردن!


خلاصه این ملتِ بی آتیه

حساب کتابشون قر و قاطیه!


یه عمر تو اون دنیا عذاب کشیدن

طعم جهنّمو قشنگ چشیدن!


وقتشه غصه هاشونو چال کنن

برن بهشت و تا ابد حال کنن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
RezA TLN

متن بسیار عالی

ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮبچه ﭘﺮﺳﯿﺪ :

- ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ؟

- ﻧﻪ .

- ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ؟

- ﻧﻪ .

- ﭼﺮﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟

- ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﻣﻨﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻥ .

- ﭼﺮﺍ؟

- ﭼﻮﻥ ﻗﺸﻨﮓ ﻧﯿﺴﺘﻢ

- ﻗﺒﻼ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻦ؟

- ﻧﻪ .

- ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﺎ

ﺣﺎﻻ ﺩﯾﺪﻡ .

- ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﯽ؟

- ﺍﺯ ﺗﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﺁﺭﻩ

ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ

ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺩﻭﯾﺪ، ﺷﺎﺩ ﺷﺎﺩ.

ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﺷﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ،

ﮐﯿﻔﺶ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ،

ﻋﺼﺎﯼ ﺳﻔﯿﺪﺵ ﺭﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ..پیرمرد نابینا بود ...

ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﻭ ﺷﺎﺩ ﮐﺮﺩ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ

ﯾﮏ ﺣﺮﻑ ﺳﺎﺩﻩ..

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺮﻑ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﮑﻦ ...

ﺩﻫﻦ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺯﻩ ...

ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺩﺯﺩﻩ ...

ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺪ ﺑﺨﺘﻪ ...

ﺯﯾﺎﺩ ﮔﺮﺩﺵ ﺑﺮﯼ ﻣﯿﮕﻦ ﻭﻟﻪ ...

ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﻓﺴﺮﺩﺱ ...

ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﺎﺷﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪ ...

ﻣﺮﺍﻣﺖ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻓﻼﻧﻪ ...

ﭘﺲ ﺑﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺑﮕﻦ ﺧﺪﺍﯼ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻗﻀﺎﻭﺕ

ﮐﻨﻪ ﻭ ﺑﺲ ...

ﭘﺲ ﻟﺬّﺕ ﺑﺒﺮ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﮐـــــــﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮ

ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﮔﺸﺖ....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
RezA TLN

دوران بچگی،یادش بخیر

قانون فوتبال دوران کودکی رو یادته؟


1. اونیکه از همه چاقتتر بود، همیشه دروازبان بود !

#مث_قلقلی


2. همیشه اونی که مالک توپ بود، میگفت کی بازی میکنه کی نه


3. زیاد قسم میخوردی پنالتی بود، قسم نمیخوردی پنالتی نبود!


4. بازی زمانی تموم میشد که همه خسته میشدن !


5. مهم نبود که بازی چند چنده. هر کی گلِ آخر بازی رو میزد، برنده بود !


6. داور هم که کشک بود !


7. اگه یه موقع توپ گیر نمیومد، یه جورابی, یه دبه پلاستیکی, یه چیزی بالاخره توپ بود !


8. اگه تو یارکِشی آخر انتخاب میشدی، دیگه امیدی واسه زندگی نبود !


9. لحظه ای که توپ میرفت زیر ماشینی که در حال حرکت بود, 

پر استرس ترین لحظه زندگی بود !


10. وقتی مالک توپ عصبانی میشد، بازی تموم میشد !


11. دختر همسایه از کوچه رد میشد، همه رونالدینیو میشدن !


12. کفشت، پیرهنت پاره میشد، کتکای شب رو نگو !


13. مسابقه با تیم کوچه بغلی, مثل لشکر کشی هیتلر به لهستان بود !



آره, یادش بخیر.

ای کاش میشد بازم برگشت به همون دوران !

همون دورانی که معرفت و سادگی و انسانیت, 

حرف اول رو میزد !


ولی حالا چی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
RezA TLN