نقدی بر سریال 021:

در اول این مطلب واجب دونستم که به این مطلب اشاره کنم که من به شخصه همیشه اعتقاد داشتم و هنوز هم دارم هر اثری حال چه سریال، چه تله فیلم، چه آثار سوپر مارکتی و چه سینمایی را نباید با دیدن یکی دو قسمت یا ۱۰،۲۰ دقیقه از اثر قضاوت کرد و هر اثری حداقل به یکبار دیدنش می ارزد ولی سریال پر از ضعف 021 این فریضه من را تا حدود بسیار زیادی از بین برد. چون هرچه بیشتر از دیدن قسمت های بیشتر این سریال گذشت بیشتر از اینکه تصمیم به دنبال کردن این سریال گرفتم پشیمان شدم. بعد دیدن قسمت های اول این سریال ناخودآگاه یاد این ضرب المثل افتادم که میگه خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج و خشت اول این سریال با یک فیلمنامه ضعیف و از اون بدتر بازیهای مصنوعی و ضعیف تر کج رفت بالا و در ادامه هم اثر هیچوقت به هیچ ثباتی در طول داستان و روند کار بخودش نگرفت. البته بنظر بنده این که این کار دو کارگردان بصورت مشترک داشت و هر دوهم اصرار داشتن که در اکثر سکانس ها حضور داشته باشند باعث شد از بحث کارگردانی و بازیهای ضعیف بازیگران که قالبا هم بازیگران بنامی در عرصه طنز بودند غافل شوند. سکانس های شلخته، نداشتن چارچوب مشخص، بلاتکلیف بودن شخصیت ها، فراز و فرود ضعیف داستان، دیالوگ های غلو آمیز و مصنوعی و خیلی چیزهای دیگر را می توان از جمله ضعف های این سریال نامید که باعث سرخوردگی و از دست دادن مخاطب های شبکه سه شود. نکته دیگری که خیلی بیشتر توی ذوق می زد و از یه جایی انگار برای آقایان رضویان و انصاری چاره ای جز گذاشتن یکی دو صحنه از پشت صحنه نذاشت تا شاید با دیدن این صحنه تا حدود بسیار کمی جای خالی خنده و با مزه نبودن را در سریال پوشش دهد ولی این کار هم که مطمئنا از استاد خودشون یعنی (مهران مدیری) که بعنوان اولین کارگردان آثار طنز در کارهای خودشون از پشت صحنه استفاده کردند؛ تقلید کنند ولی حتی در گلچین کردن صحنه های خنده دار پشت صحنه هم موفق عمل نکردند و فقط می شود از این کارشان به عنوان ماستمالی کردن اسم برد. در هر کاری مطمئنا فیلمنامه حرف اول و آخر را می زند و این سریال در بخش فیلمنامه نویس از دوتن از نویسندگان جوان و تقریبا نا آشنا استفاده کرد در صورتیکه میشد با همین طرح و پایه اولیه داستان با قلم جادویی پیمان قاسمخانی، مهراب قاسمخانی، امیرمهدی ژوله یا حتی امیر برادران بهترین سناریو را ساخته و پرداخته کرد ولی اینکه دوتن از محبوب ترین چهره های تاریخ طنز سینما و تلویزیون ایران که هرکدام شان بارها با این اسامی که یاد کردم در آثار مختلف سابقه همکاری داشتند ولی به یکباره از همه شان میگذرند و با یک فیلمنامه بسیار ضعیف و پر از اشکال دست به ساخت سریالی آن هم در قاب پرمخاطب ترین شبکه تلویزیون می زنند بازهم نکته ای بود که برای من بسیار باعث تعحب شد. بعد از ضعف آثار طنز در عرصه سریال های طنز سوپرمارکتی، حال هرروز بیشتر از گذشته شاهد سریال های ضعیف طنز در قاب تلویزیون هم هستیم و اگر از دو سه سریال طنز که هرکدام شان هم به شماره ۲ و ۳ و حتی بیشتر هم رفته اند بگذریم باقی آثار طنزی که در سالهای گذشته شاهدشان بودیم هیچکدام نتوانستند جایی در دل و ذهن مخاطب برای خود باز کنند. در پایان این مطلب امیدوارم مدیران شبکه های مختلف سیما از این به بعد در دادن مجوز به عزیزان سازنده مخصوصا آثار طنز دقت بیشتر و بازنگری بهتری داشته باشند تا مجبور نباشیم برای دیدن یک اثر طنز خوب و قابل احترام منتظر شماره ۲۰ از یک سریال پرطرفدار و دنباله دار نباشیم.

 

 

سامان کیمیایی

 

 

                                                                                                            1399/8/19

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
RezA TLN

درود بر کرونا...!!!!

مقاله ای از محمد راعی فرد:

 

یورش و حمله ای که از چین آغاز و به سرعت شیوع و درگیر کرد بسیاری ازکشورهارا از کره وآمریکا بگیر تا ایتالیا و ایران وکویت و هنگ کنگ و… تا چندی دیگر بلاشک تمام کره زمین را درخواهد نوردید، صدها هزار میلیارد دلار به اقصاد جهانی و در کوتاه ترین زمان ممکن آسیب رساند، بازار کسب وکار کشورها را کرکره اش را پایین آورد ، شیوه تهاجمی وحشیانه اش قربانیان زیادی گرفت و همچنان میگیرد، مردمی که باخانه هایشان انگار قهر بودند را خانه نشین کرد ، مردمی که بسیاری از بیماری هارا باور نداشتند و فکر میکردند بیماری به سراغ انان نخواهد آمدرا به خود آورد که زیاد به خود غره نشوند، به تمامی مدعیان زر و زور واسلحه وتجهیزات و… در کوتاه ترین زمان فهماند که در مقابل او این الزامات مفهومی ندارد … کرونا واقعیت بسیاری از کشورهارا عریان کرد، این که بدون مدیریت و تجهیزات و علم مداری وسواد اجتماعی نمی توان بر موج احساسات مردم و شعارهای رنگارنگ سوار شد و سال ها ازآنان سواری گرفت، کرونا به مردم کشورها آموخت که این بیماری اصلا باکسی شوخی ندارد و بسیارخشن وجدی است، به مردم آموخت که برای نابودی و خلاصی از بن بستی به نام کرونا ویروس نیاز به همپوشانی و یاری وکمک هم دارند، آموخت که تا مردم نخواهند و اراده نکنند هیچ دولتی باتمام امکانات مالی و علمی اش نمی تواند حرفی برای گفتن و عملی برای انجام داشته باشد، آموخت که برای یک بار هم که شده باید اصولی را رعایت کنند که تاکنون به سخره اش میگرفتند، آموخت که بشر باتمام کبر وغرور کاذب اش در مقابل چنین موجود ریز اما لجام گسیخته ای بسیار ناتوان و محمل است، آموخت که حباب سیاست بازی و سیاسی کاری و چنگ بر قدرت زدن چه زود با چنین موجی میترکد …!!! آموخت که هیمنه بشری تا حدی پاسخ میدهد، تاحدی که با چنین موجود ناخواسته و کریهی ازهم بپاشد، تاحدی که اثبات کند ما چقدر از غافله مبارزه در چنین مواردی عقب و وامانده ایم ، تاحدی که به ما بیاموزد که کرونا آخر دنیا نیست، آموخت ملتی که امید نداشته باشد به بدترین شکل ممکن نابود شده و شکست خواهد خورد …!! درود برکرونایی که در همین مدت اندک درسهایی تلخ اما آموزنده به کسانی داد که خویش را در هاله ای از خود انگاری وبدانگاری فرو برده بودند، درود بر کرونایی که به زور هم که شده به مردم درس مهربانی و همخوانی و هم پوشانی دیکته کرد وآتان را از لاک بدبینی وخودخودهی بیرون کشید …!!! گاه ضایعه ای تبدیل به مرحمی می شود که همگان درانتظارش بودند…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
RezA TLN

یادداشتی برای مهران مدیری در قامت یک مجری

بر هیچ کس پوشیده نیست که مهران مدیری به معنای واقعی کلمه یک هنرمند ارزشمند، باهوش و مستقل از هر دسته و جناح سیاسی ست.چیزی که امروزه در خیلی از هنرمندان کشورمان شاهدش هستیم ولی به مهران مدیری عزیز انتقادهایی هم در قامت یک مجری وارد است.مدیری انعطاف بسیاری از خودش از برنامه های ابتدایی "دورهمی" تا کنون نشان داده است. اگر به اجراهای مدیری در سری اول برنامه "دورهمی" دقت کنید اکثرا وی را در یک نگاه از بالا به پایین به میهمان برنامه مشاهده می کردید که این نوع اجرا وی به مذاق خیلیا خوش نیامد و عواقبی هم برای خود مهران مدیری در بر داشت ولی کم کم این نوع اجرا جای خود را به یک اجرای آرام و منصفانه و گفتگوهای هوشمندانه از سوی مدیری داد. اما نکته بعدی که بحث این مطلب هم هست مماشات مدیری با میهمانان مختلف خود در برنامه "دورهمی" ست که با اخلاق خاص و صراحت کلامی که همه از مهران مدیری سراغ داریم منتظر بودیم تا وی بعنوان یک مجری با سواد در بحث هایی که سوادش را هم دارد شرکت کند و فقط شنونده حرفهای مغرضانه میهمانانش نباشد. در برنامه های مختلف، بازیگران و کارگردانانی مقابل وی برای مصاحبه نشستند و بدون سند و دلیل و مدرک فقط سعی در دیده شدن و تخریب همکاران خود داشتند ولی مدیری حتی به خود این سختی را نداد که وارد بحث شود و فقط با لبخندی گذرا از مطلب عبور کرد.این عمل شاید برای یک مجری نا آشنا برای مخاطب هربه ی خوبی برای خراب نشدن در قاب تلویزیون یا در نگاه مخاطب باشد ولی همگان از مهران مدیری که برای هر اجرایش در برنامه "دورهمی" مبلغی فوق تصور می گیرد انتظار چالش بیشتر و بحث هایی با دلیل و سند و مدرک بیشتری دارند. برنامه ای که مسعود فراستی یکی از رک ترین منتقدین های سینمای کشورمان در برنامه "دورهمی" حضور پیدا کرد، می شود گفت تیر خلاص انتقادها را بر پیکره مدیری و برنامه اش زد. برنامه ای که می توانست برطرف کننده بسیاری از کدورت ها، اختلاف ها و حتی توهین ها در جامعه سینمایی ما باشد ولی کاملا جواب معکوس داد و آتش کینه ها و اختلافات را بیشتر کرد. مدیری که برای هر حرف حضار در سالن و میهمان دیگرش جوابی در آستین دارد در برابر حرفهای بعضا اشتباه و کاملا سلیقه ایه فراستی که بارها هم در برنامه تکرار شد ترجیح داد مقابل دوست دیرینه اش سکوت کند و حرفی در مخالفت از وی نزند. فراستی در این برنامه بارها و بارها سلیقه فرهنگی جامعه را به سخره گرفت و در مقابل از تمام علایق خود دفاع کرد و به هر نوعی که بود میخواست افکار خود را به مخاطب القاء کند. فراستی هر کاری که در سالهای اخیر پرمخاطب و پرفروش شد را علنا مبتذل خواند و این حرف وی، بیش از آنکه توهین به سینماگران و فیلمسازان باشد توهین مستقیم به مردم کشور بود چون این مردم هستند که باعث دیده شدن و فروش یک فیلم می شوند ولی بازهم مدیری نخواست که در مقابل این صحبت های توهین آمیز در مقام جواب دادن برآید. ولی در برنامه ی دیگر "دورهمی" که محمدرضا شریفی نیا میهمان این برنامه بود؛ برای بار دوم در مواضع خود در مورد فیلمهای این روزهای سینمای ایران که اصطلاحا به فیلمهای "گیشه" معروف هستند دفاع کرد که بنظر من این منطق و استدلال شریفی نیا خیلی به جامعه و فرهنگ مردم ما همخوانی دارد تا پیشنهادهایی که آقای منتقد ارائه دادند. شریفی نیا در مورد اینکه ما سینمای مبتذل داریم یا خیر یک جواب هوشمندانه داد تا هم جوابی به صحبتهای مسعود فراستی داده باشد و هم شاید با این صحبت ها نهیبی به مهران مدیری بزند. وی گفت: سینمای مبتذل را چه معنی می کنید؟ ما در ایران با اینهمه خطوط قرمز و ممیزی هایی که داریم امکانش نیست که بتوانیم فیلمی مبتذل بسازیم.در کشور ما با اینهمه مشکلهای مختلف اقتصادی و اجتماعی که داریم نباید انتظار داشته باشیم کارگر یا کارمند یا راننده ای که بیشتر روز خود را مدام کار کرده شب بیاید خانه و فیلمهای هیچکاک را تماشا کند.مخاطب یک فیلم کمدی و مفرح و خانوادگی می خواهد که کنار خانواده اش دقایقی را سپری کند. برعکس آقای منتقد در برنامه "دورهمی" اذعان داشتند مخاطب می تواند بعنوان کمدی آثار جری لوئیس، لورل و هاردی و باستون کیتون را که مال دهه های بسیار گذشته است نگاه کند ولی آثار کمدی فعلی سینمای ایران را جلف و افتضاح و القابی از این قبیل نامید که بنظر من کاری بسیار ناپسند بود که فکر می کنم در حال حاضر همه مردم کشورمان دیگر متوجه نظرات و نقد های کاذب فراستی شده اند. با همه اینها از آقای مدیری انتظار بیشتری در قامت یک مجری می رود که در مقابل اظهارات سلیقه ای و مخرب در برنامه اش مخالفت کند تا ثابت کند یک هنرمند مردمی است و در گفتار و رفتارش با عدالت رفتار می کند نه مثل خیلیای دیگر سلیقه ای!

 

سامان کیمیایی

 

                                                                                                                 1399/3/13

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
RezA TLN

قلم جادویی ( در ستایش سعید نعمت الله)

سعید نعمت الله نویسنده جوان و خوش فکر سینما و تلویزیون کشورمان که در این سالها با متن های زیبا و به جرات میتوان گفت منحصر به فرد خود خالق سریالهای خاطره انگیزی چون (رستگاران،زیر هشت،خون بها،جراحت،شیدایی، دیوار،مادرانه،مدینه،میکاییل،پشت بام تهران،زیر پای مادر،عقیق، برادرجان، خواب زده و.....) بود.وی در اکثر آثارش دنبال حق و حق طلبی و ناحقی بود و این خط داستانی را دنبال کرد و در این راه همواره با متن های بعضا مغرضانه منتقدین همراه شد ولی هربار محکمتر و مصمم تر از قبل با فیلمنامه ای قوی تر و گیرا تر به کار خود ادامه داد ولی قصد من از نوشتن این مطلب بررسی کارنامه هنری پربار این نویسنده خوش فکر بود.آثاری که هرچند هرکدام شان با اقبال بسیار خوب مخاطبان همراه بود ولی خب حتما شامل نکات مثبت و منفی زیادی هم بوده.در ابتدا میپردازیم به نکات مثبت آثار وی:

خلق شخصیت هایی با اسامی خاص:

آقاخان،چاووش، حنیف، خلیل کبابی، کریم بوستان، بدری،افلاطون،بلبل، مدینه،غیاث،آهی، خجسته و.... اسامی شخصیت هایی هستند که در آثار نعمت الله خلق شدند و این را می توان از نکات جالب و خاص آثار وی دانست. شخصیت هایی که حتی با نا مانوس بودن شان در جامعه، بواسطه خلق خوب و محکم این نویسنده خوش فکر هرکدام شان براحتی در ذهن های مخاطبان ماندگار شده است.

 

روایت ساده:

در غالب آثاری که نعمت الله نگارنده آنها بوده در اوایل قصه، توسط بازیگری که ایفاگر همان نقش هست کاراکتر در کمال سادگی به مخاطب معرفی می شود. نعمت الله با این نوآوری خود به نویسندگان دیگر ثابت کرد همیشه هم لازم نیست برای کشاندن مخاطب پای یک اثر اون را گمراه و سرگردان کرد و با یک روایت درست و ساده هم می شود مخاطب را تشنه ی یک اثر کرد.

 

قهرمان های نعمت الله:

شخصیت های اصلی و اصطلاحا قهرمان های داستان های نعمت الله هم کاملا از بقیه آثار سینما و تلویزیون کشورمان متفاوت هستند. شخصیت هایی که نعمت الله خالق آنها بوده همشون یک ویژگی بارز دارند آن هم "لوتی مسلک" بودن آنهاست.شخصیت هایی که تک تک شان آدمهایی تک رو هستند و بسیار محکم از نظر بقیه شخصیت های سریال هستند و غالبا از احترام ویژه ای هم در آثار وی برخوردار هستند.

 

پردازش در عین شلوغی (جزیره های از هم جدا):

مهم نیست قصه های نعمت الله به لحاظ شخصیت ها و تعداد بازیگران اسم و رسم دار چقدر شلوغ و خانواده های آن پر جمعیت باشند؛با این حال شخصیت های داستان هایش هرکدوم دنیا و جزیره خاص خودش را دارد و جالبتر اینکه نعمت الله عادت ندارد هیچکدام از این شخصیت ها و جزایر مربوط به آن شخصیت را گنگ و نیمه تمام رها کند و با قلم جادویی خود به همه کاراکترهای آثارش به یک نگاه مساوی می پردازد.

 

نقش سیاه در آثار نعمت الله بی معنی ست:

در تمامی آثار دنیا همواره با شروع اثر، مخاطب بدنبال قهرمان و ضد قهرمان اثر می گردد تا تکلیفش مشخص شود و بداند با چه شخصیت هایی در طول اثر مواجه خواهد شد ولی باز هم سعید نعمت الله با ذهنی بسیار خلاق و حتی می شود گفت زیرکانه در هیچ یک از آثارش از حضور شخصیتی کاملا سیاه اجتناب کرده است و فقط برای بد بودن شخصیت خاکستری داستانش دلیلی ساخته و پرداخته کرده است.شخصیت هایی که حتی با وجود بد بودن شان در اکثر دقایق آثار نعمت الله، باز بهشان حق می دهیم و با تک تک شان همزاد پنداری میکنیم.بعنوان مثال، نقش آتنه در سریال زیرپای مادر؛ تا وقتی که در سریال نبود همه از بدی هایش میگفتند ولی با حضورش در سریال در اکثر دقایق بازی، مخاطب فهمید که نباید از آتنه پشیمان هم بدش بیاید و نقش کاملا به یک نقش خاکستری تبدیل شد یا سریال برادرجان و نقش چاووش.همه میدانیم کسی که پول یکی را بخورد و حتی بعد از برملا شدنش گناهش را کتمان می کند حتما فردی سیاه و گناهکار است ولی نعمت الله همین فرد را هم با دلایل نجات خواهر و برادرش از بدبختی و سرپا نگه داشتن خانواده اش از یتیمی به فردی خاکستر تبدیل کرد که تاحدودی مخاطب به چاووش هم برای خوردن مال کس دیگر هم حق می دهد.خلق اینگونه شخصیت ممکن نیست جز با فکری خلاق و قلمی جادویی.

 

مونولوگ های تک نفره و جذاب:

نکته ای دیگر از شاخصه های فیلمنامه های نعمت الله این است که در همه آثار وی گاها در هر قسمت برای یکی از شخصیت هایش که همه شان هم از بزرگان سینما و تلویزیون و تئاتر کشورمان هستند نظیر (آتیلا پسیانی، امیرجعفری، مهدی سلطانی سروستانی، کامبیز دیرباز،بهزاد فراهانی، پریوش نظریه، مجید واشقانی و.....) خلق می کند، یک مونولوگ و تک گویی برای شخصیت هایش هست که بسیار هم هنرمندانه ساخته و پرداخته می کند و از نظر بنده، سعید نعمت الله بهترین نویسنده در تک گویی سینما و تلویزیون کشورمان است که تک تک جملاتی که از دهان بازیگر خارج می شود به دل مخاطب می نشیند.

 

و حالا کمی هم این نویسنده جوان و مبتکر را نقد کنیم؛ نه مثل منتقدینی که با غرض ورزی شاید به این قلم و فکر نعمت الله حسودی می کنند بلکه نقدی منصفانه و عادلانه:

 

پایان بندی:

در تعداد زیادی از آثار نعمت الله از جمله ( مادرانه، زیرپای مادر، برادرجان و تا حدودی میکاییل)، وی در پایان کار و در اصطلاح عامیانه قسمت آخر آثارش در ساختن پایانی خوش و یا حتی منطقی با مشکل مواجه است.اگر قرار است کاری در پایان با لحظات آرام و خوش تمام شود لازمه آن حداقل یک پیشینه هست تا مخاطب آن پایان را باور کند ولی در آثاری که از نعمت الله اسم بردم به یکباره و در قسمت آخر گاهی فقط در دقایقی از قسمت آخر شاهد آرام شدن جو سریال به یکباره و بصورت غیرمنطقی هستیم که این پایان، برای مخاطب خیلی دلنشین و باورپذیر نیست.

 

بها دادن بیش از حد به یک شخصیت:

 

همانطور که در مطلب بالا اشاره شد در اکثر آثار نعمت الله همیشه با یک شخصیت مواجه هستیم که مورد اعتماد و احترام سایر شخصیت های آثارش قرار دارد ولی نکته منفی که در آثار نعمت الله مشهود است بها دادن منفی به یک سری از شخصیت های دیگر داستانش هست که در جاهایی از اثر، برای مخاطب رنگ غلو و بزرگنمایی به خود می گیرد.زیاد از حد خواستن یک فرزند، یک همسر، یک رفیق، یک برادر و.... در داستان های نعمت الله گاهی بیش از حد تو ذوق مخاطب می زند.بطور مثال از یک جاهایی مخاطب بخاطر علاقه ویژه خلیل کبابی به پسرش اشکان که تماما در طول سریال با احترام او را اشکانی صدا می کند و مدام همه چیز را فدای پسرش می کند برای مخاطب این عشق و علاقه پدر و پسری با همه توضیحات و پیشینه در دل داستان، خسته کننده و مصنوعی بنظر می آید، یا علاقه ای که حنیف در سریال برادرجان به برادر خوانده ی خود چاووش دارد و از هیچ خلاف و گناهی در راه علاقه خود به برادرش فروگذار نمی کند از یک جاهایی مخاطب را عصبی و دل زده از سریال می کند و می شود اینگونه شخصیت ها را با کم کردن این چاشنی های شان در نگاه مخاطب شیرین تر و باورپذیر تر جلوه داد.

 

دیالوگ های شلوغ:

 

شاید با خودتان بگویید اینکه کاری دیالوگ هم زیاد داشته باشد نشانه ضعف است؟ در بعضی از آثار نه نشانه ضعف نیست، ولی در آثار سعید نعمت الله که همواره آثار پر بازیگری ست در بعضی آثار و بعضی از سکانس ها؛ دیالوگ های پرشمار شخصیت که بعضا میان حرفهای یکدیگر هم گفته می شود از جذابیت جملات کم می کند و باز هم به جرات می توانم بگویم این نوع از صحنه آرایی و دیالوگ گویی های مداوم و پشت هم فقط در آثار نعمت الله قابل مشاهده است و اگر مقداری از دیالوگ نویسی ثانیه ای و پشت هم برای شخصیت هایش کم کند خیلی به فهم دیالوگ هایش برای مخاطب هم کمک می کند.

 

 

و در پایان، تمام این مطالب گفته شد تا به این نتیجه برسم که سعید نعمت الله نویسنده ای ست که خیلی از عمر نویسندگی اش در سینما و تلویزیون ایران نمی گذرد ولی در این مدت تقریبا کوتاه با قلم خود خالق لحظات خوب و فراموش نشدنی برای مخاطبان بود و در این راه سنگ های زیادی هم به سمتش پرتاب شد.امیدوارم روزی نشود که سرمایه های هنری خود را یکی پس از دیگری از دست بدهیم و برای سعید نعمت الله عزیز هم در ادامه راهش چه در عرصه نویسندگی و چه در عرصه کارگردانی که به تازگی شروعش کرده آرزوی موفقیت میکنم.

 

سامان کیمیایی

 

                                                                                                                      1399/2/15

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
RezA TLN

شعری از محمدرضا عالی پیام ( آقای هالو)

چه خبر

 

ملت ساده سوآلش شده از من: چه خبر

باکس کامنت تلگرام، تمامن «چه خبر»

شیخ برخیر ز پستو و بیا فاش بگو

بعد زیرآبی و هی حاشیه رفتن چه خبر

جمعه هم رفت و شده شنبه، تو در خواب هنوز

چه خبر از تب و از سرفه‌ی میهن؟ چه خبر؟

آن همه ماسک و ژل و دستکشی که آمد

از امارات و کویت و بن و برلن چه خبر؟

گفته بودی: همه پاکند در اطراف تو، لیک

اخوی را بگو از پاکی دامن چه خبر

یک جوالدوز فرو کن به خود آنگاه بپرس

که عزیزان من از سوزش سوزن چه خبر

ملت گشنه‌ی تو پول ندارد بخرد نان خالی

و نگویی تو اساسن چه خبر

بعد هی فیلم نشان می‌دهی و خنده‌ی مفت

که ببینید به پاریس و به لندن چه خبر

فاجعه زیر عبایت شده پنهان

آنگاه داد و فریاد که از شایعه‌افکن چه خبر

قفل بر باب حرم‌ها زدی و غوغا شد

بعد یک روز از آن عده‌ی لمپن چه خبر

کاسه و کوزه‌ی اوهام و خرافات شکست

تو به فکری که بالام، از چینی بندزن چه خبر

روز جمعه که فوتینا به نماز جمعه

خاک کاهو به سر از «مرگ به دشمن» چه خبر

تو بر او مرگ فرستی و سپس دوخته‌ای چشم

خود را به کف پاش که واکسن چه خبر

کرونا را وللش، ملت ما مرد که مرد

گشت ارشاد کجا رفته و از ون چه خبر

تو که با رنگ بنفش آمده‌ای بر سر کار

از بنفشه بگواز پنبه و روغن چه خبر

ای که نه گاو نر استی و نه مرد کهنی

بگو از قصه‌ی بزغاله و خرمن چه خبر

بخیه بر باد زدی، آب به هاون کردی

جان هالو بگو از دسته‌ی هاون چه خبر

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری

گور نه باشین یارالپ دِ، سن اولوپ سن، نخبر؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
RezA TLN

قانون ۷۰ درصد:

یک کتابی خوندم به نام قانون ۷۰ درصد چند جمله ی خیلی واقعی و جالبی داشت. * ۷۰ درصد برنامه های آخرین مدل گوشی ها ، بدون استفاده می ماند! * به ۷۰ درصد سرعت یک ماشین گران قیمت و آخرین سیستم نیاز نیست! * ۷۰درصد فضاهای یک ویلای لوکس، بدون استفاده می ماند! * ۷۰ درصد یک قفسه پر لباس، به ندرت پوشیده می شود! از۷۰درصد استعدادهایمان استفاده نمیشود، ۷۰درصد از محبت وعشقمان را ابراز نمیکنیم * ۷۰ درصد از کل درآمد طول عمرمان ، برای دیگران باقی می ماند! روزهایمان می گذرد و پول هایمان در بانک ها و عشقمان درسینه می ماند.. وقتی که زنده ایم فکر می کنیم پول کافی برای خرج کردن نداریم، اما وقتی که می میریم هنوز پول بسیار زیادی می ماند که هنوز خرج نشده اند.. ثروتمندی می میرد و برای زنش ۱.۹ میلیون دلار در بانک باقی می گذارد و سپس زن با راننده شخصی شوهرش ازدواج می کند! راننده می گوید: همیشه برای رییسم کار کرده ام اما الان می فهمم همش رییسم برای من کار می کرد!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
RezA TLN

دلم یک عید قدیمی می خواهد!

آخرین روز مدرسه تمام شود و بوی نان پنجره ای های مادربزرگ، تا سر کوچه بیاید. برایم پیراهنی سفید با آستین های پف و سارافون جین خریده باشند و کفشهای بندی قرمز که دلم برایش غنج برود و کتاب قصه ی "دخترک دریا" با جلد شمیز... پدر بزرگم زنده باشد و سنگک بدست وارد خانه مان شود و پشت سرش "مادر بزرگ" با خنچه ای بر سرش از عیدی های رنگارنگ ما دلم شمعدانی های سرخ کنار حوض مان را میخواهد بنفشه ها و اطلسی ها و "مادرم" صدا کردنِ عاشقانه ی پدرم را... دلم تماشا میخواهد! وقتی دقت ظریف گره کراواتش را در گوشه ای از آینه تماشا میکردم. دلم خنده های جوان مادرم را میخواهد، وقتی هزار بار زیباتر میشد. دلم یک عید قدیمی میخواهد یک عید واقعی! که در آن تمام مردم شهر بی وقفه شاد باشند، نه کسی عزادار آخرین پرواز باشد نه بیم بیماری، تن شهر را بلرزاند عیدی که دنیا ما را قرنطیه نکند دلم، یک عید قدیمی میخواهد بدون ماسک، بدون احتکار، بدون اینهمه رنج و دلهره...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
RezA TLN

معرفی برگزیدگان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر:

جوایز برگزیدگان سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر طی مراسمی در برج میلاد معرفی شدند. به گزارش ستاد خبری جشنواره فیلم فجر، برگزیدگان بخش‌های مختلف سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به شرح زیر معرفی شدند: سیمرغ بلورین بهترین فیلم نگاه نو به فیلم روزصفر به کارگردانی سعید ملکان ⬅️جایزه ویژه سردار حاج‌قاسم‌سلیمانی: فیلم آبادان یازده 60 به کارگردانی مهرداد خوشبخت و تهیه کنندگی حسن کلامی 🔅سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن: بامداد افشار برای فیلم پوست 🔅سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن: طناز طباطبایی برای فیلم شنای پروانه 🔅سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: امیر آقایی برای فیلم شنای پروانه 🔅سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن: نازنین احمدی برای فیلم ابر بارانش گرفته 🔅سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی مرد: پیمان معادی برای فیلم درخت گردو 🔅سیمرغ بلورین بهترین فیلم هنر و تجربه: بهمن و بهرام ارک برای فیلم پوست 🔅سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه: نیما جاویدی و مجید مجیدی برای خورشید 🔅جایزه ویژه هیئت داوران: سعید ملکان برای فیلم روزصفر 🔅سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی: محمدحسین مهدویان برای فیلم درخت گردو 🔅سیمرغ بلورین بهترین فیلم: مجید مجیدی و امیر بنان برای فیلم خورشید 🔅سیمرغ زرین بهترین فیلم با نگاه ملی: سعید ملکان برای فیلم روز صفر 🔅سیمرغ بلورین فیلم برگزیده تماشاگران: شنای پروانه به تهیه کنندگی رسول صدرعاملی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
RezA TLN

حکایتی وصف حال الان مردم ایران

برف سنگینی در حال باریدن بود، ناصرالدین شاه هوس درشکه سواری به سرش زد... . دستور داد اتاقک درشکه را برایش گرم و منقل و وافور شاهی را هم در آن مهیا سازند، . آنگاه در حالی که دو سوگلی اش در دو طرف او نشسته بودند، در اتاقک گرم و نرم درشکه، دستور حرکت داد، .کمی که از تماشای برف و بوران بیرون و احساس گرمای مطبوع داخل کابین سرخوش شد، هوس بذله گویی به سرش زد و برای آنکه سوگلی هایش را بخنداند، . با صدای بلند به پیرمرد درشکه چی که از شدت سرما می لرزید، گفت: درشکه چی ! به سرما بگو ناصرالدین شاه "تره هم واست خرد نمی کنه!" .درشکه چی بیچاره سکوت کرد... اندکی بعد ناصرالدین شاه دوباره سرخوشانه فریاد زد: درشکه چی! به سرما گفتی؟؟؟ درشکه چی که از سردی هوا نای حرف زدن نداشت، پاسخ داد: بله قربان گفتم!!! -خب چی گفت؟؟؟ گفت: با حضرت اجل همایونی کاری ندارم، اما پدر تو یکی رو درمی یارم... این حکایت دقیقا حکایت کسانى است که برای تحریم ها تره هم خرد نمیکنند... و ملت زیر خط فقر، همان درشکه چی اند که باید تمام سختی های تحریم را تحمل کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
RezA TLN

سخنی زیبا از دکتر احمد حلت

ما آدم خوب حرف زدن هستیم خوب پوشیدن خوب خوردن خوب خوابیدن خوب معاشرت کردن حتی خوب نوشتن اما آدم خوب زندگی کردن نیستیم به دنیایمان که نزدیک شوی بوی عقاید پوسیده مان آزارت میدهد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
RezA TLN